تحقیق در مورد احمد کاظمی
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
تحقیق در مورد احمد کاظمی را از این سایت دریافت کنید.
احمد کاظمی
احمد کاظمی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سردار احمد کاظمی
زاده ۱ تیر ۱۳۳۸
نجف آباد، اصفهان، ایران
درگذشته ۱۹ دی ۱۳۸۴ (۴۶ سال)[۱]
ارومیه، ایران
مدفن گلستان شهدای اصفهان
وفاداری نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران
سالهای خدمت ۱۳۵۸–۱۳۸۴
درجه سرتیپ پاسدار
یگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
فرماندهی لشکر ۸ نجف قرارگاه حمزه لشکر ۱۴ امامحسین
نیروی زمینی سپاه پاسداران
نیروی هوایی سپاه پاسداران
جنگها و عملیاتها جنگ ایران و عراق
عملیات ثامنالائمه عملیات فتحالمبین عملیات بیتالمقدس عملیات رمضان و محرم
عملیاتهای والفجر، ۱، ۲، ۴، ۸ و ۱۰
عملیات خیبر، بدر و قادر
عملیاتهای کربلای ۴ و ۵
نشانها سه نشان فتح فرزندان ۲[۲]
احمد کاظمی (زاده ۱ تیر ۱۳۳۸ نجف آباد – درگذشته ۱۹ دی ۱۳۸۴ ارومیه) نظامی ایرانی بود، که در طول جنگ ایران و عراق از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب میشد و فرماندهی لشکر ۸ نجف را برعهده داشت.[۳][۴] وی از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ فرمانده قرارگاه حمزه بود و از ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ فرماندهی لشکر ۱۴ امامحسین را برعهده داشت.[۵] کاظمی در فاصله سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴ بهعنوان فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران فعالیت میکرد و در سال ۱۳۸۴ به فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران منصوب شد.[۶] وی در دیماه ۱۳۸۴ در سانحه سقوط هواپیمای داسو فالکن ۲۰ در نزدیکی ارومیه، به همراه شماری از فرماندهان سپاه کشته شد.[۱]زندگینامه[ویرایش]
احمد کاظمی در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۳۸ در شهر نجف آباد، استان اصفهان زاده شد.[۱] پدرش عشقعلی کاظمی نام داشت. با وقوع انقلاب در دیماه ۱۳۵۸ همراه با گروهی با مسئولیت محمد منتظری، به همراه غلامرضا صالحی و غلامرضا یزدانی[۷] جهت اعزام به جنوب لبنان، ابتدا وارد سوریه شد. او در پادگان حموریه در اطراف دمشق، یک دوره آموزشی جنگهای نامنظم را به مدت ۴۵ روز، زیر نظر سازمان الفتح طی کرد و بعد از آن به جنوب لبنان اعزام شد و در کتیبههای نظامی اطراف بیروت، که مربوط به سازمان الفتح بود، مستقر گردید.[۸]
وی در سال ۱۳۵۹ به ایران بازگشت و بلافاصله به کردستان رفت.[۹] در پی آغاز جنگ ایران و عراق، با همراهی گروهی ۵۰ نفره در جبهههای آبادان حضور یافت.[۹] در پایان جنگ، این گروه به لشکر ارتقاء پیدا کرده بود و فرماندهی لشکر ۸ نجف را احمد کاظمی برعهده داشت.[۱۰] تجهیزات زرهی لشکر ۸ نجف از سلاحهای به غنیمت گرفته شده از نیروهای ارتش عراق تجهیز شده بود، که بخش اعظم آن حاصل تجهیزات بجا مانده از نیروهای عراقی بود، که با آزادسازی خرمشهر عاید نیروهای ایرانی شده بود و صدها تانک، نفربر، توپخانه و ماشینآلات رزمی را در بر میگرفت.[۱۱]
تحصیلات[ویرایش]
احمد کاظمی دانشآموخته کارشناسی جغرافیا از دانشگاه امام حسین، کارشناسی ارشد مدیریت دفاعی از دانشگاه فرماندهی و ستاد و دانشجوی دکتری دفاع ملی از دانشگاه عالی دفاع ملی بود.
آزادسازی خرمشهر[ویرایش]
در جریان عملیات بیتالمقدس، کاظمی در حالی که فرماندهی تیپ نجف اشرف را برعهده داشت، با عبور از رودخانه کارون، در نیمههای شب و با نفوذ به عمق ۲۰ کیلومتری از خط مقدم نیروهای عراقی، نیروهای خود را به جاده اهواز-خرمشهر رساند و با استقرار لشکر تحت امرش در کنار جاده، نبردی تن به تن و خونین میان نیروهای ایرانی و ارتش عراق رخ داد، که در نهایت با تثبیت تیپ نجف در کنار جاده اهواز-خرمشهر، حملات بعدی خود را به سمت خرمشهر آغاز کرد.[۱۲]
عملیات والفجر ۱۰[ویرایش]
۲۵ اسفندماه ۱۳۶۶ لشکر ۸ نجف، به فرماندهی کاظمی در عملیات والفجر ۱۰، در محور دربندیخان حلبچه شرکت کرد. وی که در این عملیات مسئولیت تصرف شهر حلبچه را برعهده داشت، برای حفظ جان افراد غیرنظامی مستقر در شهر، از ورود نیروهای تحت امرش به حلبچه ممانعت کرد و عملیات را به پایان رساند.[۷]
احمد کاظمی در کنار سید علی خامنهای و سیدیحیی رحیمصفوی
فرمانده قرارگاه حمزه[ویرایش]
احمد کاظمی در ۲۴ خرداد ۱۳۷۲ به فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا منصوب شد. به دنبال فعالیتهای مسلحانه حزب دموکرات کردستان ایران در غرب کشور و پیشروی این حزب، وی در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۷۴ مقر حزب دموکرات کردستان در خاک عراق را محاصره کرد.[۱۳] وی در نهایت توافقنامه سیاسی–نظامی را با رهبران کردهای اردوگاه کوه سنجق، با محوریت ممانعت از مبارزه مسلحانه و روی آوردن به فعالیتهای سیاسی، امضا کرد.[۱۴][۱۵] پس از امضای این توافقنامه، شورای عالی امنیت ملی وضعیت منطقه کردستان را عادی اعلام کرد.
گزارشگر بخش جهانی بیبیسی در ۳۱ ژوئیه همان سال اعلام کرد:
نیروهای ایران، اردوگاه مخالفان دولت ایران در کوی سنجق را محاصره و پس از دو روز، بدون هیچ گونه درگیری، آن جا را ترک کردند و هیچکس آسیب ندید.
در جریان این اقدامات، جلال طالبانی (رئیس وقت حزب اتحاد میهنی کردستان عراق) تعهد داد که به صورت مسلحانه در داخل ایران فعالیت نخواهند کرد.[۱۶]
فرمانده نیروی هوایی سپاه[ویرایش]
کاظمی در ۲۷ آذر ۱۳۷۶ به عنوان فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین معرفی شد و پس از آن در ۹ تیر ماه ۱۳۷۹ به سمت فرماندهی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. در دوران فرماندهی نیروی هوایی، کاظمی اقدامات مؤثری نسبت به ارتقای سطح کیفی نیروی هوایی از جهت سازمان و ساختار انجام داد و برای نخستین بار نیروی هوایی سپاه را مجهز به هواپیمای جت پشتیبانی نزدیک سوخو ۲۵ نمود و سازمان هلیکوپتری سپاه را با خرید بالگردهای میل ۱۷ تجهیز کرد. وی همچنین در این سمت با واحد موشکی هوافضای سپاه پاسداران نیز ارتباط داشت و حسن طهرانی مقدم را در توسعه پروژههای ساخت موشکهای بالستیک همراهی میکرد.[۱۷] با وقوع زلزله بم در سال ۱۳۸۲، کاظمی با آمادهسازی فرودگاه بم، ناوگان نیروی هوایی سپاه را برای نجات زلزلهزدگان بم، بسیج کرد. به گونهای که هر ۱۳ دقیقه یک هواپیما و یک هلیکوپتر پرواز میکرد و در مجموع ۳۰ هزار مجروح با این ناوگان جابهجا شدند.[۷]
زندگینامه: احمد کاظمی (۱۳۳۷
همشهری آنلاین - محمد ملاحسینی: سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمیدر سال ۱۳۳۷ در نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود.
روزنامه همشهری امروز
نیازمندی های همشهری آگهی و تبلیغات همشهری آنلاین مجموع نظرات: ۰
چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۲
آخرين ملاقات
زندگینامه: احمد کاظمی (۱۳۳۷ - ۱۳۸۴)
همشهری آنلاین - محمد ملاحسینی: سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمیدر سال ۱۳۳۷ در نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود.
وی همچون سایر جوانان، سرگرم تحصیل شد. با پیدایش جرقههای انقلاب اسلامیدوشادوش ملت به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پرداخت و در بیست و سومین بهار زندگی خود، در اوایل سال ۵۹ به کردستان رفت تا با رزمیبی امان، دشمنان داخلی انقلاب را منکوب نماید.
او دوران جوانی خود را با لذت حضور در جبهههای نبرد از کردستان گرفته تا جای جای جبهههای جنوب در صف مقدم مبارزه با متجاوزان بعثی در سِـمتهایی چون: دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان، شش سال فرماندهی لشکر ۸ نجف، یکسال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین(ع)، هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده داشت.
پایگاه اختصاصی شهید کاظمی
فرمانده بیشکست / ... و این است فتحالفتوح / برای احمد کاظمی /خداحافظ فرمانده! /
رزمندگان و ایثارگران بسیاری، خاطراتی شیرین و به یادماندنی از رشادتها و شجاعتهای این دلاور زمان بیاد دارند. حضور مستقیم در خط مقدم جبهه و ارتباط صمیمانه با پاسداران و رزمندگان بسیجی تا بدانجا بود که از ناحیه پا، دست، و کمر بارها مجروح گردید و یک بار نیز انگشتش قطع شد.
در طی سالها با استفاده از مجالهایی از عشق به تحصیل بهره جست و کارشناسی خود را در رشته جغرافیا و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت دفاعی گذراند و موفق شد دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملی گردد.
کفایت و شجاعت آن بزرگوار تا بدانجا بود که مقام معظم رهبری ۳ مدال فتح بر سینه پر عطش شهادت ایشان نصب نمودند.
وی در اواسط سال ۸۴ از سوی فرمانده کل سپاه، به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد و توفیق خدمت را در سنگر دیگری یافت.
این فرمانده قهرمان در آخرین دیدار خود با محبوب خویش فرمانده معظم کل قوا، تقاضای دعا برای شهادت خویش را نمود، زیرا مرغ جانش بیش از این تحمل ماندن بر این کره خاکی را نداشت و سرانجام در پروازی دنیوی به پرواز اخروی شتافت. اوج گرفت و به ملکوت اعلی پیوست.
سردار شهید سرلشکر پاسدار احمد کاظمی در سن ۱۸سالگی ، پس از تحصیلات دوره دبیرستان در صف مبارزین و جبهههای جنوب لبنان حضور پیدا کرد و مبارزه با استکبار و اشغالگران را آغاز نمود.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامیجزو اولین کسانی بود که به سپاه پاسداران پیوسته و از فرماندهان شجاع، پر انرژی، مدیر و خلاق بود و به همین دلیل حکم مسوولیتهای زیادی را از دست مبارک مقام معظم رهبری دریافت کرد.
شهید کاظمی، با شروع جنگ تحمیلی، با یک گروه ۵۰ نفره در جبهههای آبادان حضور یافت و مبارزه را با دشمن متجاوز آغاز کرد.
وی، از همان اول فرماندهی یکی از جبهههای آبادان را برعهده گرفت و در عملیات حصر آبادان و در یکی از محورهای عملیات مسوولیت مهمیبرعهده داشت.
وی در پایان جنگ تحمیلی همان گروه ۵۰ نفره روز اول جنگ را تبدیل به یکی از لشکرهای قوی و مهم سپاه کرد و لشکر را با سلاحهای به غنیمت گرفته شده از عراقیها به یک لشکر زرهی با صدها تانک و نفربر و توپخانه و ماشین آلات، تحویل نظام داد.
وی در راهاندازی و شکلگیری نیروی زمینی سپاه به عنوان معاون عملیاتی نیروی زمینی سپاه خدمات شایانی داشت.
سردار کاظمیهمچنین در سال ۱۳۷۲ با حضور در منطقه شمال غرب کشور به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب حکم فرماندهی را از دست مقام معظم رهبری دریافت کرد.
مقام معظم رهبری در همان دوران مسوولیت سردار کاظمی در استان آذربایجان غربی و کردستان حضور پیدا کردند و از برقراری امنیت منطقه توسط سردار کاظمیتقدیر به عمل آوردند.
در سال ۱۳۷۹حکم فرماندهی نیروی هوایی سپاه را از رهبر معظم انقلاب دریافت کرد و نیروی هوایی را از نظر سازمان، ساختار و سازماندهی و سازمان موشکی ارتقا داده تا جایی که دشمنان جمهوری اسلامیایران از توانمندی موشکی کشور حیرت زده بودند.
وی پس از ۵ سال خدمت ارزنده در نیروی هوایی سپاه، در سال۱۳۸۴ حکم فرماندهی نیروی زمینی سپاه را از مقام معظم کل قوا دریافت کرد و طی سه ماه فعالیت شبانهروزی، بیش از ۱۰۰ سفر به تمامییگانهای نیروی زمینی داشت و وضعیت یگانهای نیروی زمینی را از نزدیک بررسی میکرد.
سردار شهید کاظمیمحور عمده فعالیتهای نیروی زمینی را تقویت و ارتقای یگانهای صفی نیروی زمینی سپاه اعلام کرد و در این زمینه، خدمات ارزندهای را ارایه داد.
وی، شب شهادت در جلسهای، ضمن آنکه که حسرت میخورد که چرا شهید نشده و یاران او رفتهاند، سفارش کرد، " شهدا خیلی به گردن ما حق دارند، باید تلاش زیادی کنیم" باید در اردوهای راهیان نور از همه شهدا (ارتش، سپاه، بسیج) بگویید، از خودتان نگویید از دیگران بگویید.
از نیروی هوایی ارتش، از هوانیروز ارتش، از شهدای ارتش و جهاد بگویید. وی صبح روز شهادت عازم منطقه شمال غرب شد. حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامیدر پیامیشهادت سردار رشید اسلام، سرلشگر احمد کاظمیو تعدادی از سرداران و افسران سپاه را در حادثه سقوط هواپیما تسلیت گفتند.
آخرین ملاقات شهید احمد کاظمی با رهبر معظم انقلاب:
دو هفته پیش شهید کاظمى پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکى اینکه دعا کنید من روسفید بشوم، دوم اینکه دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهاى مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همهتان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزى که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایستهى شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتى این جمله را گفتم، چشمهاى شهید کاظمى پُرِ اشک شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند! فاصلهى بین مرگ و زندگى، فاصلهى بسیار کوتاهى است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگى هستیم و غافلیم از حرکتى که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات مىکنند؛ هر کسى یک طور؛ بعضىها واقعاً روسفید خدا را ملاقات مىکنند، که احمد کاظمى و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند. ما باید سعىمان این باشد که روسفید خدا را ملاقات کنیم؛ چون از حالا تا یک لحظهى دیگر، اصلاً نمىدانیم که ما از این مرز عبور خواهیم کرد یا نه؛ احتمال دارد همین یک ساعت دیگر یا یک روز دیگر نوبتِ به ما برسد که از این مرز عبور کنیم. از خدا بخواهیم که مرگ ما مرگى باشد که خود آن مرگ هم انشاءاللَّه مایهى روسفیدى ما باشد. انشاءاللَّه خدا شماها را حفظ کند.
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟