این سایت سعی دارد سایت های برتر سراسر ایران را معرفی کند ما با نمایش دادن پیش نمایشی از سایت، کاربران را به دیدن کامل مطالب سایت های معرفی شده دعوت میکنیم فلذا هیچ لینک، عکس، و متنی از سایت های معرفی شده کپی نمیشود.

    متن روضه کربلا

    دسته بندی :
    1. نکس
    2. مطالب سایت

    مهدی

    بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

    متن روضه کربلا را از این سایت دریافت کنید.

    متن روضه ورود کاروان به کربلا

    متن روضه ورود کاروان به کربلا,متن روضه,ورود کاروان به کربلا,کربلا,متن روضه ورود به کربلا,ورود به کربلا,متن روضه شب دوم محرم,شب دوم محرم,مداحی شب دوم محرم,مداحی ورود کاروان به کربلا,متن روضه همراه با ص,متن روضه ورود کاروان به کربلا,آئین مستان

    آئین مستان

    آئین مستان متن روضه ورود کاروان به کربلا,متن روضه,ورود کاروان به کربلا,کربلا,متن روضه ورود به کربلا,ورود به کربلا,متن روضه شب دوم محرم,شب دوم محرم,مداحی شب دوم محرم,مداحی ورود کاروان به کربلا,متن روضه همراه با ص

    پیامبر اکرم(ص)

    امام علی(ع)

    حضرت زهرا(س)

    امام حسن (ع)

    امام حسین (ع)

    امام سجاد (ع)

    امام باقر (ع)

    امام صادق (ع)

    امام کاظم (ع)

    امام رضا (ع)

    امام جواد (ع)

    امام هادی (ع)

    امام حسن عسکری (ع)

    امام زمان (عج)

    حضرت زینب (س)

    حضرت عباس (ع)

    حضرت علی اکبر (ع)

    حضرت رقیه (س)

    حضرت علی اصغر (ع)

    اشعار محرم و صفر

    اشعار شهادت و وفات

    اشعار ولادت و اعیاد

    اشعار مناسبتهای ویژه

    اشعار شهدا،امام و رهبری

    سایر متن و اشعار

    ادعیه و زیارات

    مداحان

    آموزش مداحی

    آخرین ارسال های انجمن

    عنوان پاسخ بازدید توسط

    مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌

    7 320 aboozar

    مقتل امام رضا علیه‌السّلام

    9 288 aboozar

    مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام

    9 203 aboozar

    اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع)

    0 135 aboozar

    مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر

    0 119 aboozar

    متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین

    0 230 aboozar

    عسکری صحیح است یا عسگری؟

    0 3214 aboozar

    متن مقتل حضرت رقیه (س)

    1 5579 aboozar

    خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه

    0 2557 aboozar

    متن مقتل امام سجاد (علیه السلام)

    3 3023 aboozar

    حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت.

    0 2869 aboozar

    نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری

    10 2939 aboozar

    کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان

    0 3716 aboozar

    احادیث درمورد ایام عزاداری

    1 3131 aboozar

    متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س)

    9 6367 aboozar

    چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟

    0 4572 aboozar

    حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم

    0 5265 aboozar

    توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان

    0 4048 aboozar

    کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است

    0 5203 aboozar دعای پایان ماه صفر 0 3962 aboozar 123456789...1920»

    متن روضه ورود کاروان آل الله به کربلا - اگر که عمر زیادم دهد خدایِ حسین - حسین سیب سرخی

    10 خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 304 زمان : نظرات (0)

    السلام علیک یا مظلوم ، یا غریب ، یا وحید ‌، یا اباعبدالله ..

    اگر که عمر زیادم دهد خدایِ حسین

    هزار سال بسوزم فقط برایِ حسین

    حسینی ام! به دو عالم چه کار دارم من!

    گذشته ام ز دو عالم به اتکایِ حسین

    حسین روح‌ نماز است و پنج‌ نوبت را …

    سر نماز می افتم به دست و پای حسین

    براش سینه زدم سینه ام حسینیه شد

    نوشته روی دلم مجلس عزایِ حسین

    همیشه مادر دلخسته ام به من‌ می گفت

    مباد خرده بگیری به روضه های حسین

    رفیق! کرببلا دعوتی ست! پولی نیست

    برات کرببلا چیست؟ یک دعای حسین

    نیابتاً ز حسن کربلا برو امسال

    ببر سلام حسن را به کربلای حسین

    هنوز فاطمه در عرش روضه می خواند

    تنور خانه ی خولی نبود جایِ حسین

    دیده‌ام بر نینوا افتاد ، دلواپس شدم

    بارها از ناقه تا افتاد ، دلواپس شدم

    نام این صحرا حسین با قلب زینب آشنا‌ست

    بر لبانت کربلا افتاد دلواپس شدم

    خاکِ سرخ این بیابان بویِ کوچه می‌دهد

    گوئیا مادر زِ پا افتاد دلواپس شدم

    من کنارِ تو نباشم زود می‌میرم حسین

    تا عمودِ خیمه جا افتاد ، دلواپس شدم

    این دلم از کودکی بر گیسویت حساس بود

    باد در موی شما افتاد دلواپس شدم

    *"عصر روز دهم نانجیب اومد موهای حسینُ کشید ..."

    یادش بخیر موی تو را شانه میزدم

    افتاده دستِ شمر چرا خاطرات من *

    حنجر تو معجرِ من ، هر دو پاره می‌شود؟

    حرفِ بین ما دو تا افتاد دلواپس شدم

    حنجرت را بازیِ دستان این و آن نکن

    چشم من بر نیزه‌ها افتاد ، دلواپس شدم

    حرمله زانو زده ، ای وای بیچاره رباب

    صحبت شش ماهه تا افتاد دلواپس شدم

    دردِ گوشِ پاره کمتر از شکافِ نیزه نیست

    دیده‌ام بر بچه‌ها افتاد ، دلواپس شدم

    *مثل فردایی کاروان رسید کربلا .. تا رسیدن ابی عبدالله سوال کرد به من بگو پیر مرد نام این وادی چیه؟ گفت آقاجان قاضریه ، نینوا .. همه اسم هارو برد حضرت فرمود نام دیگه ای هم داره این سرزمین؟! عرضه داشت آقا یه زمینی اینجا هست از خیلی قدیما بهش میگن کربلا ...

    ای حسین ...

    خوش اومدی حسین .. حسین جان آقا مواظب رقیه ات باش .. حسین جان قربون زن و بچه ات برم  ‌..

    پناه میبرم از نفس خود به سوی حسین ..

    متن روضه شب دوم محرم - با این همه گناه زِ کویت نراندی‎ام - سید رضا نریمانی

    00 خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 193 زمان : نظرات (0)

    با این همه گناه زِ کویت نراندی‎ام

    امسال هم به ماه محرم رساندی‎ام

    "فرمود هر کسی هر جایی بگه حسین حرمشِ .. فلذا الان تو حرمش نشستی میگی حسین ...

    محرم کربلا باشه زیر قبه باشه بگه حسین ... بعضی ها یه جوری گریه میکنن انگارآخرین فرصتیه که تو عمرشون بهشون دادن گفتن بگو حسین آخه فرمود نماز میخونی فکر کن آخرین نماز عمرته .. گریه هم که میکنی فکر کن آخرین مهلتیِ که میگی حسین ...

    امروز قافله رسیدکربلا .. این بچه تو بغلِ ربابه .. همچین که رسیدن عرضه داشت آقا جان اینجا آب پیدا میشه یا نه .. این بچه اگه تشنه ش بشه بی تابی میکنه .. گفت آری اصلا یه جایی رو انتخاب کردن بین دو نهر آب ...

    منبع مطلب : aein-mastan.rzb.ir

    متن روضه ورود کاروان به کربلا ـ متن روضه دوم محرم

    متن روضه ورود کاروان به کربلا ـ متن روضه دوم محرم

    متن روضه ورود کاروان به کربلا

    متن روضه ورود کاروان به کربلا متن روضه ورود کاروان به کربلا

    متن روضه ورود کاروان به کربلا ـ  مرحوم آقامجتبی تهرانی

    در جلسه گذشته، یک مثال جمعی و فردی را گفتم؛ یعنی حر و لشکرش. اما استعانه فردی هم زیاد دارد. از جمله در بین راه که می‌آمد، برخورد کرد به خیمه و خرگاهی. حسین “ع” سؤال کرد که این بساط برای کیست؟ گفتند مال عبید الله بن حر جُعفی است. در تاریخ دیده‌ام که حسین “ع” ابتدا شخصی را نزد او فرستاد و از او خواست که بیاید. من در بعضی از تواریخ دیده‌ام که وقتی پیغام حسین “ع” به او رسید، نیامد. آمدند گفتند که او نمی‌آید. عجیب است واقعاً ! حسین “ع” خودش بلند شد و رفت. رفت کنار خیمه‌اش و سلام کرد،نشست و مطلب را با او درمیان گذاشت؛ فرمود وضع را که دیده‌ای؛ جوّی را که حاکم است و یزید و ترویج لا ابالیگری و … را که می‌دانی؛ می‌دانی که این روال، ریشه اسلام را می‌کند.

    عبیدالله همه حرفهای حضرت را هم قبول کرد و انکار نکرد. نگفت که شما درباره وضع آنها اشتباه می‌کنی؛ اما در جواب گفت نمی‌آیم. چرا؟ چون من وضع کوفه را این‌طور دیده‌ام که مردم به نفع شما قیام نمی‌کنند. یعنی خلاصه‌اش اینکه از این نمد،کلاهی به ما نمی‌رسد و چیزی گیر ما نمی‌آید. مسئله این است که محور همکاری او، برّ و تقوا نیست؛ او « تعاونوا علی البرّ و التقوی » را قبول ندارد. برای همین هم می‌گوید من وقتی با تو همکاری می‌کنم که چیزی از مسائل مادّی هم به من برسد.

    این یک استعانه بود؛ اما در مقابل، باز هم حسین “ع” دارد می‌آید و باز برخورد می‌کند به خیمه و خرگاهی که مال زهیر است. دستگیری و نجات گمراهان کارِ حسین “ع” است. این تعبیر زیبایی که ظاهراً از پیغمبر اکرم “ص” است که « انّ الحسین مصباح الهدی و سفینه النّجاه »، چقدر زیباست! سفینۀ نجات به تعبیر ساده روز، آن قایقی است که غریق را نجات می‌دهد. یک وقت هست که در دریا افتاده‌ای و خودت متمسّک به یک چیزی می‌شوی و بیرون می‌آیی؛ اما یک وقت هست که کسی دست تو را می‌گیرد و بیرون می‌کشد؛ این «قایق نجات» است. یعنی کسانی را که دارند غرق می‌شوند و از وادی انسانیت و الاهیت خارج می‌شوند ، دستهایشان را می‌گیرد و بیرون می‌کشد. این را می‌گویند قایق نجات. قایق نجات کارش همین است دیگر! یعنی نمی‌گوید دستت را به من بده، بلکه خودش دست غریق را می‌گیرد و از آن ورطه بیرون می‌کشد.

    حالا اگر یک غریقی، هر چه آن ناجی می‌خواهد او را بگیرد و نجاتش دهد خودش دستش را می‌کشد، او دیگر خودش مقصر است. عبیدالله بن حر این‌طور بود. حسین “ع” خودش بلند شد و آمد و گفت می‌خواهم تو را از این ورطه نجات دهم، ولی او خودش نخواست. اما از آن طرف، زهیر است؛ با اینکه در تاریخ می‌نویسند که زهیر عثمانی مسلک هم بوده است. حسین “ع” پیغام داد به زهیر که بیا؛ با اینکه زهیر مقید بود که در این مسیر با امام حسین “ع” رو به رو نشود. آنجا مجبور شده بود که با امام حسین “ع” در یک جا خیمه‌هایشان را برپا کنند و چاره‌ای نداشت.

    در تاریخ می‌نویسند وقتی قاصد حسین “ع” رسید، موقعی بود که همه داشتند غذا می‌خوردند. یکی از اطرافیان زهیر می‌گوید پیام‌آور حسین “ع” آمد و گفت « یا زهیر ! اَجِب ابا عبدالله». یعنی ای زهیر! حسین تو را خواسته است. می‌گوید فضای خیمه را سکوت فرا گرفت و یک حالت بهتی به ما دست داد که لقمه ها در دست ما ماند. تعبیرش این است: « کَأَنَّ علی رُؤُوسِنا الطَّیر». یعنی مثل اینکه پرنده روی سر ما نشسته باشد! دیگر نمی‌توانستیم از جایمان تکان بخوریم. وقتی پرنده روی سرتان می‌نشیند و می‌خواهید که نپرد چه کار می‌کنید؟ آدم دیگر سرش را تکان نمی‌دهد.

    آن کسی که سکوت این جلسه را شکست، همسر زهیر است. به او گفت چه می‌شود که تو بلند شوی و بروی ببینی که پسر پیغمبر با تو چه کار دارد؟! برو حرفهایش را گوش کن و برگرد. می‌گوید تا همسرش این حرف را زد، زهیر از جا برخاست و حرکت کرد و رفت به سمت خِیام حسین “ع”.درتاریخ نداریم که گفتار وسخنان حسین”ع” با زهیر چه بوده است (گرچه بعضی، جملاتی نقل می‌کنند که البته من نمی‌خواهم آن را رد کنم).

    بله، حضرت با عبیدالله حر جُعفی مفصل صحبت کردند و دست آخر هم او به امام حسین “ع” گفت بیا ! من اسب و شمشیری دارم و اینها را به تو می‌دهم که اگر می‌خواهی بروی بجنگی برو بجنگ. امام حسین “ع” هم گفت نه به اسب تو احتیاج دارم و نه به شمشیرت. اینها مال خودت! برخلاف عبیدالله، در مورد زهیر چنین چیزی به آن صورت نیست. می نویسند «فَما لَبِثَ أَن جاءَ مُستَبشِراً». عجب آماده بوده است این روح! یعنی توقف زهیر در خیمه امام حسین “ع” کوتاه بود. اصلاً توقفی نکرد و دیدیم که برگشت. اما این زهیر، دیگر آن زهیر نیست: « قَد أشرَقَ وَجهَهُ»، گویی صورت او یک تلألؤ و نورانیتی پیدا کرده است. وقتی انسانِ برتر بخواهد دستگیری و تصرف کند، ببینید چه می‌کند! البته زمینه هدایت هم در زهیر مساعد بود. وقتی زهیر برگشت، به تمام کسانی که اطرافش بودند گفت من با همۀ شما حلّ بیعت کردم؛ همگی بروید. حتی به همسرش گفت تو را هم طلاق می‌دهم؛ تو هم برو. رفقا بروید، اموال را هم بردارید و بروید. تمام عُلقه ها را بُرید و گفت همه بروید…

    من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق

    چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست

    اما در بین اینها همسر زهیر یک نگاه به او کرد و گفت: عجب ! من هم بروم ؟! من منشأ سعادت تو شدم ! من کجا بروم؟!…

    زهیر با حسین “ع” آمد؛ همسر و غلام زهیر هم آمدند. روز عاشورا شد. اصحاب همه به میدان رفتند و شهید شدند. من در تاریخ این‌طور دیده‌ام که بعد از ظهر عاشورا بود؛ این بدنهای مطهر روی زمین افتاده بود. همسر زهیر کفنی داد به غلام زهیر و به او گفت: ای غلام ! برو مولایت را کفن کن. می‌نویسند غلام رفت، اما مولایش را کفن نکرد و برگشت. همسر زهیر به او گفت چرا مولایت را کفن نکردی؟ غلام گفت: من چگونه مولایم را کفن کنم و حال آنکه پیکر مقدس پسر پیغمبر، بی کفن بر روی خاک افتاده است…

    آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، سلوک عاشورایی، منزل اول: تعاون و همیاری، (چاپ اول: تهران، مؤسسه فرهنگی- پژوهشی مصابیح الهدی، ۱۳۹۰)،صص ۸۴ تا ۸۸

    ******************

    متن روضه ورود کاروان به کربلا ـ  سعید حدادیان

    وقتی پیاده شدند ابی عبد الله دید فرزندان زینب دارن میان ، دایی حال مادر  ما خوب نیست آقا آمد، خواهر چیه گفت داداش این جا کجاست همه بلا های عالم تو دلم آمد

    چه خواهد کرد آتش هجران  بار الها با  آل پیغمبر

    من از چشم با غبان خواندم جمله گلهایش می شود پر پر

    منبع مطلب : nohe.hulma.ir

    میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
    مهدی 3 ماه قبل
    4

    بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

    برای پاسخ کلیک کنید