همسر شهید شهریاری کیست
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
همسر شهید شهریاری کیست را از این سایت دریافت کنید.
شهید مجید شهریاری از تولد تا شهادت
ده سال پیش در چنین روزهایی دشمنان این نظام تلاش کردند با به شهادت رساندن یکی از دانشمندان کشور به خیال خام خود مقابل پیشرفتهای هستهای را بگیرند، اما غافل از اینکه راه شهدا با شدت و سرعت بیشتری ادامه پیدا خواهد کرد.
سیاسی / تشکل های دانشگاهی ۱۵:۰۱ ۱۳۹۹-۹-۸ ۰
شهید مجید شهریاری از تولد تا شهادت | جنایتی که بعد از ۱۰ سال تکرار شد!
ده سال پیش در چنین روزهایی دشمنان این نظام تلاش کردند با به شهادت رساندن یکی از دانشمندان کشور به خیال خام خود مقابل پیشرفتهای هستهای را بگیرند، اما غافل از اینکه راه شهدا با شدت و سرعت بیشتری ادامه پیدا خواهد کرد.
حوزه دانشگاهی خبرگزاری فارس، ۱۰ سال پیش در چنین روزهایی خبر ترور و شهادت شهید مجید شهریاری، دانشمند هستهای کشورمان قلب میلیونها ایرانی را به درد آورد.درست در زمانی که در آستانه سالگرد شهادت شهید شهریاری هستیم دشمنان قسم خورده و شیطان صفت این مرز و بوم، که نتوانسته بود پیشرفتهای علمی جمهوری اسلامی ایران را تاب بیاورد، دست به جنایتی دیگر زد تا به گمان خام خودش مقابل پیشرفتهای روزافزون علمی و هستهای را بگیرد. اما غافل از اینکه این دانشمندان هر کدام شاگردان بسیاری دارند که هر یک از آنها امروز یک دانشمند هسته ای و علمی است.
بر همین اساس، امروز به بهانه سالروز شهادت شهید شهریاری به بازخوانی زندگینامه این شهید بزرگوار پرداختیم که در ادامه میخوانید.
* تولدشهید مجید شهریاری در سال 1345 در زنجان متولد شد. وی متاهل و دارای دو فرزند به نامهای محسن و زهرا بود. همسر این شهید بزرگوار، بهجت قاسمی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی است.
* فعالیتهای علمی و دانشگاهیوی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زنجان، دوره کارشناسی را در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی امیرکبیر ( از سال 1363 تا سال 1368 )، دوره کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی هستهای در دانشگاه صنعتی شریف ( از سال 1369 تا سال 1371) و دوره دکترا را در رشته مهندسی هستهای در دانشگاه امیرکبیر (از سال 1372 تا 1377 ) گذارند. بدین تربیت، این شهید عزیز تمام تحصیلات خود را در کشور جمهوری اسلامی ایران گذرانده است.
شهید شهریاری پس از فراغت از تحصیل در دانشگاه امیرکبیر به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه مشغول به کار شد. شروع به کارش به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه شهید بهشتی در دانشکده مهندسی هستهای و در گروه آمورشی کاربرد پرتوها با مرتبه استادیاری پیمانی بود.
وی در 28 اردیبهشت 83 از مرتبه پیمانی به مرتبه رسمی آزمایشی تغییر وضعیت داد و حدود چهار سال بعد از شروع به کار به مرتبه دانشیاری ارتقاء پیدا کرد.
در این مرحله از ارتقاء، نمره کیفیت آموزشیاش در چهار سال تدریس در دوره استادیاری نمره 18.5 (از بیست) و در امر پژوهش با چاپ 10 مقاله علمی پژوهشی در مجلات علمی بین المللی، ارائه سخنرانی در 21 کنفرانس بین المللی، راهنمایی و مشاوره 20 دانشجوی کارشناسی ارشد و راهنمایی 3 دانشجوی دکترا و بالاخره اجرای 5 طرح پژوهشی با امتیازی بالا به مرتبه دانشیاری ارتقاء پیدا کرد.
شهید شهریاری سال 1388 و بر اساس تصویب هیات ممیزه به درجه استادی ارتقاء پیدا کرد. در واقع بعد از چهار سال دوره دانشیاری و حدود هشت سال از زمان شروع به کار که حداقل زمان لازم برای برای ارتقاء به درجه استادی است، به این مرتبه ارتقاء یافت. نمره کیفیت تدریس وی در دوره دانشیاری 19.46 از 20 بود. به علاوه، فقط از ماده 2 آئین نامه ارتقاء، 115.83 امتیاز کسب کرد. جمع امتیازهای وی برای ارتقاء به مرتبه استادی 169.79 بود. در دوره دانشیاری، استاد راهنمای 17 دانشجوی کارشناسی ارشد و 5 دانشجوی دکترا بود و 21 مقاله تخصصی در مجلات علمی پژوهشی به چاپ رساند. همچنین در 24 کنفرانس بین المللی به ایراد سخنرانی در رشته تخصصی خود پرداخت و در این دوره مجری 5 طرح پژوهشی بود.
* مشاغل اجرایی شهید شهریاریشهید شهریاری از سال 83 تا زمان شهادت نماینده دانشگاه شهیدبهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هستهای بود. وی همچنین عضویت در انجمن هستهای ایران، مدیریت گروه کاربرد پرتوها، عضویت در شورای آزمایشگاه و شورای فناوری دانشگاه، عضویت در کمیته تخصصی فنی و مهندسی هیات ممیزه، مشاور جمهوری اسلامی ایران در پروژه سزامی و برگزاری چهار کمیته علمی و کارگاه آموزش را در پرونده اجرایی خود داشت.
* زمان شهادتشهید مجید شهریاری دانشمند فرزانه و استاد فیزیک هستهای دانشگاه شهید بهشتی ایران سرانجام در تهران در 8 آذر 1389 توسط رژیم صهیونیستی و باهمکاری اطلاعاتی منافقین در یک عملیات تروریستی به درجه رفیع شهادت نائل شد.
* همسر شهید شهریاری: مراسم ازدواج ما در سلفسرویس اساتید دانشگاه امیرکبیر برگزار شدبهجت قاسمی همسر شهید مجید شهریاری میگوید: زمانی وارد دانشگاه صنعتی امیرکبیر شدم که به تازگی دوره کارشناسی خود را به اتمام رسانده بودم و هنوز شهید شهریاری را نمیشناختم. چند سالی را در دانشگاه صنعتی امیرکبیر حضور داشتم و بالاخره در مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی هستهای از دانشگاه صنعتی شریف قبول شدم و در این دانشگاه بود که با شهید شهریاری آشنا شدم.
وی افزود: شهید شهریاری دانشجوی نمونه و به قولی تاپ دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه صنعتی شریف بود. او را در ابتدا در ترم اول تحصیل خود دیدم و همیشه وی در سایت دانشگاه حضور داشت و به قولی مرجع دانشگاه و دانشجویان بود.
همسر شهیدشهریاری ادامه داد: همسرم فردی آرام و ساکت بود و دائماً با دانشجویان در مباحث علمی به بحث میپرداخت و اساتید دانشگاه صنعتی شریف بسیار وی را دوست داشتند. در ترم دوم تحصیلی خود کرسی درسی برپا داشت و در این کلاس بیشتر با شهید شهریاری آشنا شدم.
این استاد دانشگاه بیان داشت: مراسم ازدواج من و شهید شهریاری در سلفسرویس اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد که به نظرم اکنون این محل به یک محل اداری تبدیل شده است و به یاد دارم که پس از آن با لباس عروس به خوابگاه رفتیم و زندگی بیتکلف خود را آغاز کردیم.
وی افزود: شهید شهریاری از نظر رفتاری بسیار نمونه و فردی بسیار متشرع بود. در کلاس درس سن و سال من از بقیه دانشجویان بیشتر بود و در آن حین کارمند دانشگاه صنعتی امیرکبیر هم بودم و دانشجویان جوانتر از متشرع بودن شهید شهریاری بسیار تعریف و تمجید میکردند و این امر باعث میشد تا وی را بیشتر بشناسم.
همسر شهید شهریاری تصریح کرد: پس از ازدواج با شهید شهریاری عمق رفتار نمونه و متشرع بودنش را در زندگی شخصی خودمان دیدم و نماز شب خواندن همسرم را مشاهده کردم. در شب اول ازدواجمان سجاده نماز شب شهید شهریاری پهن بود. شهید شهریاری بسیار مبادی اخلاق بود و ادب، نگاه، صحبت، رفتار و تقدم سلام وی همیشه زبانزد بود.
ماجرای خواستگاری شهید شهریاری از همسرش/ آغاز زندگی مشترک دانشمند ایرانی در خوابگاه دانشجویی
همسر شهید شهریاری با بیان خاطراتی به شرح ویژگیها و روحیات اخلاقی همسرش پرداخت.
همسر شهید هستهای روایت کرد؛
ماجرای خواستگاری شهید شهریاری از همسرش/ آغاز زندگی مشترک دانشمند ایرانی در خوابگاه دانشجویی
همسر شهید شهریاری با بیان خاطراتی به شرح ویژگیها و روحیات اخلاقی همسرش پرداخت.
کد خبر: ۴۹۲۰۶۲
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۰ - ۰۴:۳۱ - 01December 2021
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، بهجت قاسمی عضو هیئت علمی دانشکده هستهای دانشگاه شهید بهشتی و همسر شهید مجید شهریاری، دانشمند هستهای کشورمان است که هشتم آذر سال ۱۳۸۹ مورد ترور عوامل موساد در تهران قرار گرفت. در این حادثه همسر شهید شهریاری نیز او را همراهی میکرد و حضور او در ماشینی که مورد حمله قرار گرفت، باعث مجروحیت شدیدش شد.
همسر شهید شهریاری که خود نیز دانشجوی فیزیک در دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه پلی تکنیک و شریف تهران بود در دوران دانشجویی با شهید شهریاری آشنا شد و با وی ازدواج کرد. ماجرای آشنایی و ازدواج او با شهید شهریاری در ماجرایی از زبان بهجت قاسمی در ادامه آمده است.
ورای باورهایم بود که شهید شهریاری به من پیشنهاد ازدواج دهد. آن زمان که مجرد بودم، سعی میکردم سنم را بزرگتر بگویم. شهید شهریاری نزدیک دو سال از من کوچتر بود و همیشه دوست داشتم همسرم ۱۰ سال از من بزرگتر باشد که بتوانم رویش حساب کنم، اما اعتراف میکنم نجابت، متانت و سر به زیری او آنقدر مشهود بود که به عنوان یک انسان و همدانشگاهی برایش احترام زیادی قائل بودم.
من سال آخر ارشد بودم و ایشان فارغ التحصیل شده بود و بدون کنکور، دوره دکتری امیرکبیر را شروع کرد. از آنجا که فعالیتهای فرهنگی زیادی داشتم گاهی برای معرفی و وصلت دانشجوها اقدام میکردم روی همین حساب چندباری اتفاقی به آقای شهریاری هم گفتم شما نمیخواهید سر و سامان بگیرید؟ من دوستان زیادی داشتم و میتوانستم معرفی کنم. گفتند گرفتار کار و درس هستم، گفتم شما جوانید بهتر است در جوانی زودتر ازدواج کنید، حالا خودم مجرد بودم، یکبار گفت مگر شما چند سالتان هست؟ گفتم خیلی از شما بزرگترم، واقعا حسم این بود که خیلی از من کوچکتر است. آن موقع بود که سنش را مطرح کرد و گفت متولد ۴۵ است من هم گفتم خب حالا حالا مانده تا به سن ما برسید.
یکی از دوستانی که در اصفهان هم کلاس بودیم مهندسی امیرکبیر قبول شد و شاگرد مهندس شهریاری شد. صمیمیت زیادی با این دوستم داشتم، یکبار تماس گرفت و گفت وسط هفته میخواهد به منزلمان بیاید، دوستم آمد و دیدم صغری و کبری میچیند، معلوم بود میخواهد حرفی بزند، اما تعلل میکند. تا اینکه آخر سر پیشنهاد شهید شهریاری برای خواستگاری از من را مطرح کرد. باورم نمیشد، خیلی جا خوردم گفتم ایشان که خیلی بچه هستند، گفت به هر حال این پیغام را داده. اولش خیلی برایم غیرقابل هضم بود، اما مدتی بعد وارد مرحله فکر کردن شدم.
آنقدر با ایمان بود. این ایمان از رفتار و نگاه و حرکاتش تراوش میکرد و احساس میکردم مراقب صحبت و نگاه کردن و رفتارش است و این نشات گرفته از خلوص ایمانیاش بود.
اولین قرار را مقابل دانشگاه شریف در پارکی گذاشتیم. تمام حرفهای زندگی را در آن دو ساعت زدیم و به این دلیل طولانی نشد که آشنایی اولیه را در دانشگاه شریف و پلی تکنیک داشتیم. راجع به نماز و تدین و اینها سوالی نداشتیم. گفتم من صداقت در زندگی برایم مهم است. ایشان گفت دوست دارم جوری زندگی کنم که برای حل مشکل به کسی مراجعه نکنیم و برعکس اگر کسی مشکلی داشت به ما مراجعه کند که واقعا زندگیم اینطور بود. نمیگویم مشکل نداشتیم، قطعا مسائلی پیش آمده، چون از فرهنگ و زبان و در مجموع دو انسان متفاوت بودیم، اما پیش نیامد بخواهیم به شخص ثالثی مراجعه کنیم. در آن دو ساعت همه چیز تمام شد و جوابم مشخص بود. قرار شد با خانواده به منزل ما بیایند که با مادرشان آمدند و در خانه بنایی داشتیم به خانه خواهرم رفتیم. از خانواده من هم مادر و خواهر و برادر بزرگم بودند.
سه ماه نامزد بودیم و دوره خوبی برای شناخت بود. عروسی را در سالن سلف سرویس دانشگاه گرفتیم. خانم آقا را هم جدا کردیم. من ۲۷ سالم بود و او ۲۳ سالش. با لباس عروس به خوابگاه رفتم و زندگی ساده و بی تکلفمان را شروع کردیم. یک سویت خوابگاهی بود اتاقی ۱۲ متری بود حتی میز نداشتیم. دکتر دو پایه برای طاقچه زده بود که آینه و شمعدان و وسایلم را روی آن گذاشته بودم. شروع کردیم زندگی را و همه چیز به سادهترین شکل آغاز شد.
شاخه گلهای فراموش نشدنیتا عمر دارم شاخههای گل مریم را که همراه با یک دنیا محبت و پشت گرمی به من هدیه میداد فراموش نمیکنم. هر زمان چند روز ماموریت میرفت واقعا حالم خراب میشد و گریه میکردم. وابستگی ما بهم خیلی زیاد بود.
راه گم کردیخیلی وقتها که بر اثر فشار فعالیتها شب دیر به منزل میآمد، به شوخی میگفتم: «راه گم کردی! چه عجب این طرف ها!» متواضعانه میگفت شرمندهام.
رعایت اهل منزل را زیاد میکرد. خیلی مقید بود که در مناسبتها حتماً هدیهای برای اعضای خانواده بگیرد؛ حتی اگر یک شاخه گل بود.
با بچهها بسیار دوست بود. دوستی صمیمی و واقعی و تا حد امکان زمانی را به آنها اختصاص میداد. بچهها به این وقت شبانه عادت کرده بودند. وقتی ساعت مقرر میرسید، دخترم بهانه حضورش را میگرفت. با پسرم محسن بازیهای مردانه میکرد؛ بدون این که ملاحظه بچگی یا توان جسمی او را بکند. به جد کشتی میگرفت و این مایه غرور محسن بود.
انتهای پیام/ ۱۴۱
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟